میراث پدری
جمعه, ۱ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ق.ظ
جناب سرهنگ (پدر شهید) آدم خوشفکری بود؛ نانهای خشک ارتش را فروخت و نردهها و نمای مسجد کنار بیمارستان را ساخت؛ پرهای مرغهای آشپزخانه را هم فروخت و چمنکاری محوطهی بیمارستان را انجام داد؛ حتی فضلهی کبوترهای آنجا را جمع میکرد و میفروخت و پولش را به زخمی میزد.
نظم پدر هم زبانزد بود. میتوانستی ساعتت را با کارهایش تنظیم کنی. وحید میراثدار همین ویژگیهای پدرش شد؛ پر کار و با اراده و مهمتر از همه، شجاع در انجام دستورات دین. مؤذن پادگان ارتش در زمان دینستیزی رضاخانی، مربی پسری شد که سخنران منابر ضد ظلم در دوران محمدرضا بود.
*براساس کتاب « #دیالمه»، ص ۱۶ / « #آقا_وحید»، ص ۱۱