حِزبِ دیالَمه

معرفی ابعاد شخصیتی "معلم شهید دکتر عبدالحمید دیالمه"

حِزبِ دیالَمه

معرفی ابعاد شخصیتی "معلم شهید دکتر عبدالحمید دیالمه"

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معلم شهید دکتر عبدالحمید دیالمه» ثبت شده است


... برای دیدن اندازه اصلی، بر روی تصویر تلیک نمایید ...

۲۶ دی ۹۶ ، ۱۱:۲۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

... برای دیدن اندازه اصلی، بر روی تصویر تلیک نمایید ...

۲۶ دی ۹۶ ، ۱۱:۱۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

... برای دیدن اندازه اصلی، بر روی تصویر تلیک نمایید ...

۲۶ دی ۹۶ ، ۱۱:۰۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

... برای دیدن اندازه اصلی، بر روی تصویر تلیک نمایید ...

آنچه ما از ابتدای انقلاب فاقد آن بودیم و چوب آن را می خوریم ، این است که افراد را درست نمی شناختیم و آگاهی از مواضع آنان نداشیم و همین امر باعث شد که اسلام شناسان اروپایی بر مبنای آزادی های غلط غربی، آنچه را خواستند به خورد این ملت دادند و سعی نمودند مسلمانان مومن را با برچسب های گوناگون از میدان به درنمایند. 

می دانید چماقداری از آن ما و اسلام نبود.ما به عنوان مسلمان استدلال و منطق داریم. چماقداری از آن نیروهای چپ و راستی است که برای فرود آوردن چماقشان بر سر این ملت فراهم آورند و ظاهرا خود را ضد چماق  معرفی کردند والا چه زمانی ما حرف حساب را نشنیده ایم ؟چه زمانی از بحث آزاد فرار کرده ایم که امروز آن ها به خود اجازه می دهند فریاد برآورند که ما اهل بحث آزادیم و بقیه زور می گویند؟

(سخنرانی مورخه ۱۳۵۹/۱۲/۱۵ | کتاب دیالمه، ص ۱۸۳)

۰۸ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۰۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

در جامعه آن روز و حتی امروز اگر کسی رفتاری به ظاهر صحیح در جامعه دارد همین برای او مصونیتی می آورد که در تیررس نگاه ها نبوده و کسی به عقائد و افکارش کاری نداشته باشد،حتی اگر آن اندیشه ها بر زبان آیند یا نوشته شوند.!! اما دیالمه که خود را شاگرد مکتب اهل بیت می دانست به گونه ای دیگر می اندیشید. او بیش از آن که رفتار آدمیان را مورد مداقّه قرار دهد اندیشه های آنان را مدنظر قرار می داد، نگاه او به تفکرات رایج عصر به گونه ای بود که می توان بزرگترین دل مشغولی او را اصلاح اندیشه دینی دانست. آنچه او را نگران می کرد، اندیشه های خطا و برداشت های غلط از دین بود چیزی که کمتر مورد توجه قرار می گرفت. گرچه برخورد با اندیشه های دینی طبیعتا شامل عملکرد آدمها هم می شود ، امادقت در عقائد و واکاوی آن ها سبب اصلی ای بود که به او کمک می کرد تا شخصیت ها را بشناسد و به راحتی رفتارشان را تجزیه و تحلیل و حتی پیش بینی کند. (منبع: تارنمای احیای ثقلین)

۰۵ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۳۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

وحید تأکید داشت کسی که می‌خواهد وارد کار سیاسی شود، باید اول بنیه دینی‌اش را تقویت کند و مفاهیم اسلام را درست بفهمد. تشکیلاتی که او پایه‌گذاری کرد، برخلاف مدل دیگر گروه‌ها، جنبه‌ی دینی قوی‌ای داشت. میزان و معیار وحید در مبارزه، چهارچوب اسلام بود؛ هم در تصمیمات و هم در همکاری با دیگر گروه‌های مبارز. یک‌بار قرار بود با همکاری گروه دیگری دستگاه تکثیری را از دانشکده‌ی الهیات بردارند. وقتی وحید دید برای اعضای آن گروه فقط به دست‌آوردن دستگاه تکثیر مهم است و حاضرند نگهبان بیچاره را هم از سر راه بردارند، از کار کنار کشید. (براساس کتاب «دیالمه»، ص ۶۳-۶۴)

۰۵ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۳۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

... برای دیدن اندازه اصلی، بر روی تصویر تلیک نمایید ...

۱۰ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۵۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

عاقبت عدم خلوص

... برای دیدن اندازه اصلی، بر روی تصویر تلیک نمایید ...

مطمئن باشیم در هر شغلی که هستیم اگر ذره‌ای عدم خلوص در ما باشد امروز سقوط نکنیم،  فردا سقوط می‌کنیم. فردا نباشد پس‌فردا سقوط می‌کنیم چون انقلاب هر زمان یک موج می‌زند یک مشت زباله را بیرون می‌ریزد. {برگزیده ای از سخنرانی «خلافت دائمی» و «در شب قیام»}

۱۰ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۳۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

پدر، آدم بی‌سروصدا و بی‌ادعا و مخلصی بود و همیشه به فکر حل مشکلات مردم. شب‌هایی که در خانه بود، بچه‌ها با صدای اذان و قرآن او از خواب بیدار می‌شدند. وحید این‌ها را می‌دید و یاد می‌گرفت.

زندگی مرفهی داشتند؛ اما مادر و پدر او را طوری بار نیاورده بودند که به فکر رفاه خودش باشد. خانه همیشه محلی برای حل گرفتاری‌های مردم بود. این رفت و آمدها و دیدن آدم‌هایی که هر کدام دردی داشتند، از همان کودکی، وحید را با جنس مشکلات مردم آشنا کرد و باعث شد برای همیشه نگاه‌های خسته و درمانده‌ی‌ مردم را به خاطر بسپرد. 

براساس کتاب « #دیالمه»، صص 17-18

۰۱ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۰۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

لقمه‌ی حلال چیزی نبود که به راحتی به دست بیاید، آن هم در ارتش بی‌در و پیکر محمدرضا. پارتی‌های شبانه افسران و فساد آن‌ها البته کوچک‌ترین تأثیری در پاک‌زیستی پدر نداشت. پدر یک ارتشی بود؛ اما امثال او در ارتش شاهنشاهی کم بودند. 

حساسیت جناب سرهنگ (پدر شهید )روی اعتقاداتش و تضادش با کار در ارتش ضد دین، سرآخر او را به قم کشاند تا برای تعیین تکلیف به دیدن آیت‌الله مرعشی برود؛ بماند و در ارتش خدمت کند یا استعفا بدهد و بساط میوه‌فروشی راه بیندازد؟ گفته بودند: «بمانید و خدمت کنید». او هم ماند و خدمت کرد. 

براساس کتاب « #دیالمه»، صص 16-17.

۰۱ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۰۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر