حِزبِ دیالَمه

معرفی ابعاد شخصیتی "معلم شهید دکتر عبدالحمید دیالمه"

حِزبِ دیالَمه

معرفی ابعاد شخصیتی "معلم شهید دکتر عبدالحمید دیالمه"

۱۴ مطلب با موضوع «روایت پروانگی (زندگی نامه، روایات و ...)» ثبت شده است


پدر، آدم بی‌سروصدا و بی‌ادعا و مخلصی بود و همیشه به فکر حل مشکلات مردم. شب‌هایی که در خانه بود، بچه‌ها با صدای اذان و قرآن او از خواب بیدار می‌شدند. وحید این‌ها را می‌دید و یاد می‌گرفت.

زندگی مرفهی داشتند؛ اما مادر و پدر او را طوری بار نیاورده بودند که به فکر رفاه خودش باشد. خانه همیشه محلی برای حل گرفتاری‌های مردم بود. این رفت و آمدها و دیدن آدم‌هایی که هر کدام دردی داشتند، از همان کودکی، وحید را با جنس مشکلات مردم آشنا کرد و باعث شد برای همیشه نگاه‌های خسته و درمانده‌ی‌ مردم را به خاطر بسپرد. 

براساس کتاب « #دیالمه»، صص 17-18

۰۱ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۰۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

لقمه‌ی حلال چیزی نبود که به راحتی به دست بیاید، آن هم در ارتش بی‌در و پیکر محمدرضا. پارتی‌های شبانه افسران و فساد آن‌ها البته کوچک‌ترین تأثیری در پاک‌زیستی پدر نداشت. پدر یک ارتشی بود؛ اما امثال او در ارتش شاهنشاهی کم بودند. 

حساسیت جناب سرهنگ (پدر شهید )روی اعتقاداتش و تضادش با کار در ارتش ضد دین، سرآخر او را به قم کشاند تا برای تعیین تکلیف به دیدن آیت‌الله مرعشی برود؛ بماند و در ارتش خدمت کند یا استعفا بدهد و بساط میوه‌فروشی راه بیندازد؟ گفته بودند: «بمانید و خدمت کنید». او هم ماند و خدمت کرد. 

براساس کتاب « #دیالمه»، صص 16-17.

۰۱ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۰۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

جناب سرهنگ (پدر شهید) آدم خوش‌فکری بود؛ نان‌های خشک ارتش را فروخت و نرده‌ها و نمای مسجد کنار بیمارستان را ساخت؛ پرهای مرغ‌های آشپزخانه را هم فروخت و چمن‌کاری محوطه‌ی بیمارستان را انجام داد؛ حتی فضله‌ی کبوترهای آنجا را جمع می‌کرد و می‌فروخت و پولش را به زخمی می‌زد.

نظم پدر هم زبانزد بود. می‌توانستی ساعتت را با کارهایش تنظیم کنی. وحید میراث‌دار همین ویژگی‌های پدرش شد؛ پر کار و با اراده و مهم‌تر از همه، شجاع در انجام دستورات دین. مؤذن پادگان ارتش در زمان دین‌ستیزی رضاخانی، مربی پسری شد که سخنران منابر ضد ظلم در دوران محمدرضا بود.

*براساس کتاب « #دیالمه»، ص ۱۶ / « #آقا_وحید»، ص ۱۱

۰۱ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۵۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

در ۴ اردیبهشت ۱۳۳۳ (۲۰شعبان ۱۳۷۳) اولین فرزند خانواده ی دیالمه
در تهران چشم به جهان گشود. 
عبدالحمید (وحید) در خانواده ای معتقد و مذهبی پرورش یافت؛ 
مادرش از خانواده ای اصیل و نوه ی آیت الله افجه ای بود و پدر رئیس بیمارستان ارتش. 
هوش و ذکاوت، ایثار و محبت، ساده زیستی و نوع دوستی، درایت و مدیریت و ابتکار میراثی بود که وحید از پرورش در چنین خانواده ای تحصیل کرد؛ خانواده ای که دغدغه شان برداشتن باری از دوش مردم رنج کشیده بود، معتقد به فهم حقایق دین و مکتبشان بودند و به باور هایشان، با شجاعت تمام و بدون ملاحظه ی خوشایند این و آن، عمل می کردند. وحید در چنین خانواده ای رشد یافت و خود الگو و مرشد خواهرانش شد...

۰۱ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۵۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر