در رعایت مسائل امنیتی خیلی دقت میکرد؛ مثلاً شماره تلفنها را برعکس مینوشت یا موقع مطالعه، کتاب را جوری میگرفت که وسطش باز نشود تا اگر زمانی گیر افتاد، نفهمند چه کتابهایی میخوانده و خط فکریاش چه بوده است. با وجود این همه احتیاط، چند باری دستگیر شد. خیلی شکنجهاش کرده بودند و بدنش را با سیگار سوزانده بودند؛ ولی نتوانستند از او حرف بکشند. معمولاً سر امتحانات دستگیرش میکردند. ساواک میخواست کاری کند که وحید مشروط شود تا بتوانند بهطور طبیعی از دانشگاه اخراجش کنند که نتوانستند. (براساس کتاب «دیالمه»، ص ۶۲-۶۳)